نشانگرهای زیستی عضلات قلبی و اسکلتی در بیماران دیستروفی عضلانی دوشن (DMD)
مقدمه
این مطالعه بر ترجمه یافتههای ریزآرایه از مدل دیستروفی عضلانی گلدن رتریور (GRMD) به منظور شناسایی نشانگرهای زیستی که میتوانند عملکرد عضلات قلبی و اسکلتی را در بیماران مبتلا به DMD منعکس کنند، متمرکز است.
از آنجایی که DMD بر عضلات قلب و اسکلتی تأثیر میگذارد، تعیین تفاوتهای مولکولی بین این بافتها میتواند به پیشبینی پیشرفت بیماری و بهبود راهکارهای درمانی کمک کند. در این تحقیق از مدل GRMD استفاده شد که بیشترین شباهت را به DMD در انسان دارد.
روش تحقیق
محققان بیان ژن را در دو نوع بافت عضلانی بطن چپ (LV) و سر داخلی عضله Gastrocnemius (MHG) در سنین مختلف مورد بررسی قرار دادند تا مکانیسمهای بیماری ویژه هر بافت را مشخص کنند.
یافتههای تحقیق
دو نشانگر زیستی بالقوه برای ارزیابی سلامت عضلات قلبی و اسکلتی در DMD شناسایی شد:
- فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF): در عضله قلب سگهای GRMD جوانتر افزایش یافت اما در عضله اسکلتی تغییری نکرد.
- استئوپانتین (SPP1): در عضله اسکلتی افزایش داشت اما در عضله قلبی در سنین جوانتر افزایش نیافت.
در بیماران DMD انسانی، سطوح بالاتر BDNF در گردش خون با عملکرد بهتر قلب مرتبط بود، در حالی که سطوح بالاتر SPP1 با بهبود عملکرد عضلات اسکلتی ارتباط داشت. این نشان میدهد که BDNF و SPP1 میتوانند نشانگرهای زیستی برای نظارت بر سلامت عضلات قلبی و اسکلتی در بیماران DMD باشند.
اعتبارسنجی در بیماران انسانی
برای تأیید این نتایج، سطح سرمی BDNF در بیماران DMD انسانی اندازهگیری شد و نتایج نشان داد که:
- سطح BDNF در بیماران DMD به طور قابل توجهی بالاتر از افراد سالم بود.
- میزان BDNF با وسعت فیبروز میوکارد ارتباط معکوس داشت، که از نقش آن به عنوان نشانگری برای پیشرفت بیماری قلبی حمایت میکند.
- SPP1 به خوبی با عملکرد عضلانی ارتباط داشت اما با اختلال عملکرد قلبی ارتباط مستقیمی نشان نداد، که نشاندهنده ویژگی آن برای آسیب عضله اسکلتی است.
نتیجهگیری
این مطالعه شواهدی ارائه میدهد که BDNF و SPP1 میتوانند نشانگرهای زیستی مفیدی برای ارزیابی سلامت عضلات قلبی و اسکلتی در بیماران مبتلا به DMD باشند.
یافتههای این تحقیق اهمیت سن و ویژگیهای بافتی در پیشرفت اختلال عملکرد عضلانی در DMD را برجسته میکند و مدل GRMD را به عنوان یک ابزار ارزشمند برای ترجمه یافتههای بالینی به بیماران انسانی معرفی میکند.
Published | 2016 June 16 |
Address | doi:10.1038/pr.2015.257 |
Authors | Cristi L. Galindo1, Jonathan H. Soslow2, Candice L. Brinkmeyer-Langford3, Manisha Gupte1, Holly M. Smith1, Seng Sengsayadeth1, Douglas B. Sawyer1, D. Woodrow Benson4, Joe N. Kornegay3, and Larry W. Markham |